۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

خون من رنگین تر از آن شهدا نیست. ( موسوی)





بیانیه آقای موسوی یک بیانیه انسانی و آرمانخواهی است. یک بیانیه که هر آزاد اندیشی را به اندیشه وا میدارد و اوج آرامش و عدالتی است که برای مردم و وطن خود می خواهد. فریاد عدالت خواهی او فریاد هر یک از جوانان و تشنگان آزادی است. این بیانیه ورق سبزی بود که به تاریخ سنجاق و با خون ده ها جوان امضاء شد. وقتی که آقای موسوی خودشان را از دیگر مردم معترض جدا نمی کند و بقول خودشان خون او از خون دیگر شهدا رنگینتر نیست ، دیگر چیزی بر ما پوشیده نیس.


"بنده به صراحت می گویم تا وجود یک بحران جدی در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. " حاکمان اسلامی باید به این بحران بیندیشند و راهکارهایی برای این مشکل پیدا کنند. به منظر بنده هم تنها راه حل بحران به رسمیت شناختن خود بحران است. تا سران حکومت به این شکست اعتراف نکنند و جلو مردم معذرت خواهی نکنند مردم هرگز از پایی نمی نشینند. هر چند که این بحران با معذرت خواهی و دادگاهی حل نخواهد شد ولی یکی از راه حلهاست.



بیانیه ای که آقای موسوی منتشر کردند و پیشنهادهای ایشان برای حکومت بسیار مهم و قابل بررسی است. پیشنهادات آقای موسوی آیا در قانون اساسی اسلامی ایران قابل اجراست؟ آیا حاکمان اسلامی به این پیشنهادات تن می دهند و به گناهان خود اعتراف خواهند کرد؟ آیا حکومت با آزاد کردن زندانیان سیاسی می تواند آبرو و حیثیت آنان را برگرداند.؟ آیا با باز پخش کردن روزنامه های توقیف شده از تیتر خبرها و نیش روزنامه ها و قلم خبرنگاران و نویسندگان در آمان خواهد ماند و می تواند تحمل این آزادی را به رخسار بکشد؟ آیا حاکمان جمهوری اسلامی این عقلیت را می توانند داشته باشند که احزاب به شیوه ای دمکراسی و مدنی در پارلمان ایران فعالیت بکنند؟ این احزاب که تنها احزاب داخلی ایران نیستند بلکه اپوزیسیونهای ایرانی هم هستند که می خواهند به شیوه دمکراسی و مدنی و دیالوگ در پارلمان ایران فعالیت بکنند. آیا حاکمان به فکر راه حلی برای برگرداندن احزاب اپوزیسیون و مشارکت آنان در بندهای قانون اساسی و دیگر قوانین قضایی و اجرایی کشور کرده است.؟ و هزاران آیا ی دیگر ......



راه حلهای آقای موسوی برای برقراری امنیت کشور بسیار خردمندانه است. ولی برای کشوری که یه ذره از آزادی ودمکراسی بویی برده باشد. برای کشوریست که عدالت و انسانیت در آن وجود داشته باشد. این پیشنهادات هرگز و هرگز در این مقطع زمانی قابل قبول حاکمان نیست. آنان هرگز به کشتار مردم و ترورها و اعدامها و تجاوزها و خونهای جوانان سبز اعتراف نخواهند کرد. این حکومت دیگر حکومت نخواهد شد وهرگز مردم و بخصوص جوانان ساکت نخواهند شد تا براندازی اسلام و حاکمان اسلامی.


" و کلام آخر آنکه همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می تواند اجرایی شود ". مگر آقای موسوی از قانون و حاکمیت حاکمان اسلامی بی خبر است که با آن همه سادگی می گوید این پیشنهاد می تواند بدون توافق و مذاکره .... قابل اجرا باشد.؟

مگر کسی هست که پی به حقه و کلک و بی شرمی آنان نبرده باشد؟

به نظر من آقای موسوی می توانست پیشنهادات دیگری را به جمهوری اسلامی بدهند. پیشنهاداتی که قابل اجرا باشد . بنا به موقعیتی که خودشان در آن هستند.



هیچ نظری موجود نیست: